jane

غرق رویا
حس عاشقی

چشم هایم درمقابل نگاهت دزدانه می رقصد

لبهایم را به هم میدوزم، انگار خنده ام می ترسد

حس پرواز آغوش تورا به تصویر می کشد

نگاهت کنار نگاهم آرام آرام می لغزد

ضربه های کوچکت به تخته  ی کهنه ی دل

کوبش قلبم به دیواره ، گویی او نیز می فهمد

میترسم از این حس، ترسم از رفتن توست

بنشین گوشم از صدای رفتنت می ترسد

jane

 

+نوشته شده در جمعه 8 / 11 / 1393برچسب:,ساعت13:2توسط jane |
عید 93
کودکانه آموختند عروس شدن بهار را بی آنکه بدانند برای بهار ، پاییز بیوه شد و زمستان به خاک سپرده شد. هنوز هم به بهانه ی کودکی سرم را به آسمان بلند میکنم و دنبال بادبادک های رنگارنگ در آسمان آبی با ابرهای پنبه ای میگردم و شادمانه میگویم : 
عید مبارک
(jane)
 
+نوشته شده در پنج شنبه 29 / 12 / 1392برچسب:,ساعت13:13توسط jane |
باشه؟

تنها دلخوشی این روزهایم این است که دستی به دیوار اتاق خاکستری ام بکشم و با خود بگویم او در خانه ای دیگر در شهری دیگر در کشوری دیگر و زیر آسمانی دیگر زیبا و امن زندگی میکند..خدایا در دلخوشی کوچکم شک مینداز.

+نوشته شده در دو شنبه 12 / 11 / 1392برچسب:,ساعت10:55توسط jane |
دلم

دلم تنگ است برای خوشایندی ناخوشایندی روزگار

                           دلم تنگ است برای قاب خالی عکس یار

دلم تنهاست دلم خسته است

                           دلم از هرچه دنیا میخواهد گذشته است

دلم آنقدر گرمی میخواهد، دلم آنقدر دوستی میخواهد

                           که دستانش را در دست بگیرم و بخواهم هر چه او میخواهد

 

                                        

+نوشته شده در چهار شنبه 22 / 7 / 1392برچسب:,ساعت14:19توسط jane |
بچگی

من بچه بودم  و بزرگترین  اشتباه زندگیم رخ داد. دوستی با همه ی انسان هایی که دست دوستی به طرفم دراز کردند. الان غصه ی زمان های بچگی..درد های زندگی که دوست هایی که اسم آنها دوست بود......

خدایا سخته ...دوست هایم بدترین دشمنان و دشمنانم بهترین دوستانم شده اند . این راه بازی است.. باشه من تا آخر این زندگی هستم دلم میخواهد آخر بازی من برنده باشم.

+نوشته شده در شنبه 1 / 5 / 1392برچسب:,ساعت19:53توسط jane |
من تو

آدما میدونین این دنیا دیگه قصه اش خیلی داره طولانی میشه. آدما دارن یکی یکی خسته میشن و خودشونو ازقطار دنیا پرت میکنن بیرون. پس دنیا وایسا تا من آروم از قطار بیام پایین و آروم برم.

+نوشته شده در شنبه 24 / 2 / 1392برچسب:,ساعت1:44توسط jane |
اومدم این منم

دوباره اومدم این دفعه خودمم دختری که میخواد خوب زندگی کنه و از خوشحالی با تمام وجود فریاد بزنه و از خدا تشکر کنه که دو تا بال بهش داده تا به رویاهاش پرواز کنه...

+نوشته شده در چهار شنبه 2 / 11 / 1391برچسب:,ساعت23:12توسط jane |